stubborn love [6]
بعد تموم شدن کارایی خونه یه سری زدن به هانی نشستم تا یه نفسی تازه کنم همینجوری که رو مبل نشسته بودم ، چشمم
خورد به تلویزیون کنترول برداشتمو روشنش کردم
تا روشن شد خبر از دوتا جنازه پیداشده تو سئول دادن کلاً پشیمون شدم از اینکه روشنش کردم هر وقت کلمه جنازه رو میشنوم تنم مُر مُر میشه
یه لحظه گوشیم زنگ خورد نمیدونستم کجا فرار کنم
گوشیو برداشتمو جواب دادم
*(*کوک ^الیا ٪ اَلِکس و $آرمین برادرای الیا )*
*سلام الیا
^س ...سلام کوک خوبی؟
*ممنون
چرا صدات میلرزه؟چیزی شده؟
^نه چیزی نشده فقط داشتم اخبار نگاه میکردم اسم جنازه رو آورد یکم ترسیدم همین
*اها!
یادمه از همون دوران راهنمایی هر وقت این کلمه رو میشنیدی کل روز از زمین و زمان میترسیدی!(باخنده)
^هههههه فکر نکن که نفهمیدم
خودت ترسویی
*خوب منظورمو میفهمی آفرین
^نمک! (با تمسخر)
(به به برادران گلمم از ناکجا آباد رسیدن خونه)
*حالا بیخیال اینارو زنگ زدم ببینم وقت داری بریم بیرون؟
(الکس و آرمین نگاه هم کردن و با یه لبخند شیطانی روشون برگردوندن سمت الیا)
٪اوووو ایشون که داری باهاش حرف میزنی کیهه
$و چرا داره ازت میپرسه وقت داری که برین بیرون یا نه
٪دوست پسرته؟
$راستشو بگو دست پسرته یانه ؟
^ کوک یه لحظه صبر کن
(مثلا رویه گوشیو گرفتم که صدا نره برگشتم سمت پسرا آروم و با حرص گفتم :فقط اگه دستم به شما دوتا برسه میدونم چیکارتون کنم بعدشم دوست پسر ندارم من چرت نگین
٪خب فکر کردیم اگه دوست پسرته یه جوری راضیت کنیم باهاش بری سر قرار
^هییییسسسس )
*الیا چی شددد........
#Bts
#army
خورد به تلویزیون کنترول برداشتمو روشنش کردم
تا روشن شد خبر از دوتا جنازه پیداشده تو سئول دادن کلاً پشیمون شدم از اینکه روشنش کردم هر وقت کلمه جنازه رو میشنوم تنم مُر مُر میشه
یه لحظه گوشیم زنگ خورد نمیدونستم کجا فرار کنم
گوشیو برداشتمو جواب دادم
*(*کوک ^الیا ٪ اَلِکس و $آرمین برادرای الیا )*
*سلام الیا
^س ...سلام کوک خوبی؟
*ممنون
چرا صدات میلرزه؟چیزی شده؟
^نه چیزی نشده فقط داشتم اخبار نگاه میکردم اسم جنازه رو آورد یکم ترسیدم همین
*اها!
یادمه از همون دوران راهنمایی هر وقت این کلمه رو میشنیدی کل روز از زمین و زمان میترسیدی!(باخنده)
^هههههه فکر نکن که نفهمیدم
خودت ترسویی
*خوب منظورمو میفهمی آفرین
^نمک! (با تمسخر)
(به به برادران گلمم از ناکجا آباد رسیدن خونه)
*حالا بیخیال اینارو زنگ زدم ببینم وقت داری بریم بیرون؟
(الکس و آرمین نگاه هم کردن و با یه لبخند شیطانی روشون برگردوندن سمت الیا)
٪اوووو ایشون که داری باهاش حرف میزنی کیهه
$و چرا داره ازت میپرسه وقت داری که برین بیرون یا نه
٪دوست پسرته؟
$راستشو بگو دست پسرته یانه ؟
^ کوک یه لحظه صبر کن
(مثلا رویه گوشیو گرفتم که صدا نره برگشتم سمت پسرا آروم و با حرص گفتم :فقط اگه دستم به شما دوتا برسه میدونم چیکارتون کنم بعدشم دوست پسر ندارم من چرت نگین
٪خب فکر کردیم اگه دوست پسرته یه جوری راضیت کنیم باهاش بری سر قرار
^هییییسسسس )
*الیا چی شددد........
#Bts
#army
۱.۵k
۰۲ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.